نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
ماندن به پای تو فایده نداشت رفتم...

دیدی چه خوب ترک کردنت را بلدم؟؟

خواستم دوستت داشته باشم اما نفهمیدی

تماشا میکنم

میخواهم ببینم آنهایی که دورت را شلوغ کردند مثل من پشتت هستند؟؟

تورا آنقدر که من میخواستم میخواهند؟؟

ولی به همان شلوغی دورت قسم پشتت خالیست

به حرف هایم خواهی رسید

اما دیگر قصه ی من و تو تمام شد

حال یک زندگی جدید ساخته ام

یک زندگی بدون تو...



:: بازدید از این مطلب : 110
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
تنهایم...

اما دلتنگ آغوشی نیستم ...

خسته ام ...

ولی به تکیه گاهی نمی اندیشم ...

چشمهایم تر هستند و قرمز ...

ولی رازی ندارم ...

چون مدت هاست ...

دیگر "یکی" را "خیلی" دوست ندارم



:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
هی فُلانی !

دیگر هوای برگرداندنت را ندارم !

هر جــا که دلت میخواهد برو....

فقـــط !

فقــــط !

آرزو می کنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد ،

آنقــــــدر آسمان دلت بگیرد

که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !

و امـــا من !

و امـــا من ، بر نمیگردم که هیــــــچ !

عطر تنم را نیز از کوچه های پشت سرم جمع میکنم !

که نتوانــی لم دهی روی مبلهای راحـــتی و با خاطراتم قدم بزنی !

آری دیگـــر بر نمیگردم فُلانی !

زیرا من با یک چتـــر ،

و با یک عشق برای خود دنیا دگر ساختم !

آری فلانی !

قصه من و تو تمام شد !

پس برای همیــــشه آری بـــــــــــــــــــــــرای همیشه خداحافظ !

خداحافـــــــــــــظ!



:: بازدید از این مطلب : 119
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
گاه دلتنگ مي شوم... دلتنگ تر از همه ي دلتنگي ها، گوشه اي مي نشينم و حسرت ها را مي شمارم و باختن ها را... و صداي شکستنها را... و وجدانم را محاکمه مي کنم؛؛؛ من کدامين قلب را شکستم و كدامين اميد را نا اميد کردم و کدامين، احساس را له کردم و کدامين، خواهش را نشنيدم و و به کدام دلتنگي خنديدم، که اين چنين دلتنگم...

:: بازدید از این مطلب : 58
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
میدانم،روزی حسرت خواهی خورد .. از این که چرا مرا از دست دادی... روزی که در آغوش دیگری .. بافکر کردن به من ... آرام میشوی ...

:: بازدید از این مطلب : 85
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارند و تنها مخاطب خاصشان غایب است !!!

:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور
عزیزم امروز روز توست ، امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته های زندگیت برسی عرض تبریک به بهترین دختر دنیا روز دختر مبارک

:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
R
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور


:: بازدید از این مطلب : 79
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
R
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور


:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()
R
نوشته شده توسط : رمان بدون سانسور


:: بازدید از این مطلب : 110
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1395 | نظرات ()

x
با سلام آدرس چت روم عوض شده است برای ورود اینجا کلیک کنید !

اول چت

با تشکر مدیریت چت روم